چارلز دیکنز نویسنده کتاب داستان دو شهر قبل از اینکه به یک رمان نویس مشهور تبدبل شود یک خبرنگار سیاسی بود. بی شک او یکی از شگفتی های قرن نوزدهم انگلیس و تاثیرگذار بر ادبیات قرن بیستم بوده است. او نویسنده ای است که ضمن توصیف دقیق زندگی اشرافی هرگز از جماعت فقیر غافل نمانده است. داستان های وی نشانگر ضعف و فقری است که در دوران ویکتوریایی گریبان لندن را گرفته بود.(اگر می خواهید دوران سلطنت ملکه ویکتوریا را بهتر بشناسید ما مقاله کتاب ویکتوریا داستان پر رمز و راز ملکه جوان را به شما پیشنهاد می کنیم. )
داستان دو شهر را بیش از یک بار باید خواند. دیکنز در ابتدای داستان با لحتی شاعرانه و رمانتیک به نشانه هایی اشاره می کند که اگر چه در ابتدا چندان قابل فهم نیستند اما در طول داستان بیشتر و بیشتر آنها را درک می کنیم. زبان اشراف زادگان و افراد فقیر با شخصیت پردازی عالی و چشمگیری نوشته شده است. این رمان که در سال ۱۸۵۹ چاپ شد. این رمان داستان شهر لندن و پاریس را قبل و حین انقلاب کبیر فرانسه به تصویر می کشد و خشونت های انقلاب و بدرفتاری با اشراف زادگان را به خوبی نمایش می دهد. همچنین فیلم های متعددی از روی این رمان ساخته شد که آخرین نسخه آن فیلم تلویزیونی داستان دوشهر به کارگردانی جیم گودارد در سال ۱۹۸۰ است.
∗در بخشی از کتاب داستان دو شهر می خوانیم∗
این دریای خروشان با چنان غرشی که گویی نفس تمامی مردمان فرانسه به این واژهی منفور مبدل گشته بود، روان شد و با طغیان، کل شهر را بدان نقطه برد. زنگ خطر به صدا در آمد، طبل ها نواخته شدند. دریای خروشان در ساحل جدیدش می غرید. و این گونه بود که جنگ آغاز شد. خندق های عمیق، پل های متحرک دوگانه، دیوارهای ستبر سنگی، هشت برج عظیم، ، توپ، تفنگ، آتش، دود. دفار ژه ی کافه دار، دو ساعت تمام همچون سربازی دلیر در میان دود آتش یا به عبارت دیگر درون دود و آتش دلاوری می کرد. چرا که دریای خروشان مردم او را به کنار یک توپ راند و از آن لحظه نقش توپچی را به عهده گرفت.
*****************************
*****************************
سنگرهای هم جوار از هر سو حمله می کردند. فریاد، رگبار، انزجار، دلاوری بی چشم داشت، صدای غریو در هم کوبیدن و غرش خشمناک دریای خروشان همه و همه در کار بودند. اما خندق عمیق، یک پل متحرک، دیوارهای ستبر سنگی و هشت برج عظیم همچنان پابرجا بودند .دفارژه ی کافه دار هم همچنان پشت توپ خود که به سبب چهار ساعت دلاوری دو برابر داغ شده بود، نشسته بود.
برای دانلود کتاب داستان دو شهر اینجا کلیک کنید
∗کلام آخر∗
شاید بعد از خواندن چند فصل اول کتاب به این نتیجه برسید که این داستان ممکن است کمی گیج کننده و کسل کننده باشد. اما هنگامی که قدم به قدم با داستان پیش بروید نه نویسنده به سوال های ذهنی شما پاسخ می دهد بلکه توانایی رها کردن این داستان را هم از شما می گیرد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.